ارتباطات به عنوان یک عملکرد مدیریتی

فهرست مطالب:

ارتباطات به عنوان یک عملکرد مدیریتی
ارتباطات به عنوان یک عملکرد مدیریتی

تصویری: ارتباطات به عنوان یک عملکرد مدیریتی

تصویری: ارتباطات به عنوان یک عملکرد مدیریتی
تصویری: همکاری با #شاهزاده پهلوی برای مدیریت گذر از حکومت اسلامی. افتخاری،یغمایی، ضرغامی، کیانزاد و مانی 2024, ممکن است
Anonim

ارتباطات فرآیند توسعه تماس های مختلف بین افراد است که در نتیجه فعالیت های مشترک ایجاد شده است. ارتباطات شامل تبادل انواع مختلف اطلاعات ، تدوین یک استراتژی ، ادراک از یکدیگر است. یک مشکل جدی برای مدیران مدرن ، دانش ضعیف یا حتی ناآگاهی از ارتباطات بین فردی است.

ارتباطات به عنوان یک عملکرد مدیریتی
ارتباطات به عنوان یک عملکرد مدیریتی

مدل ارتباطات عمومی در مدیریت

در تئوری مدیریت ، در حال حاضر هیچ مدل کلی از ارتباطات تجاری وجود ندارد. دقیقاً همان تعریف واحدی از آن وجود ندارد. با این حال ، بیشتر محققان این مفهوم را به عنوان فرایندی از تعامل درک می کنند که از طریق تبادل اطلاعات با هدف رسیدن به یک نتیجه خاص اتفاق می افتد. چنین تبادلاتی در روند فعالیت هدفمند اتفاق می افتد.

برخی دانشمندان در حوزه مدیریت و مدیریت در تعریف ارتباطات بر اهداف علی و محتوای عملکردی تأکید می کنند. آنها ارتباطات ارتباطی تجاری را که با استفاده از ابزارهای نمادین انجام می شود ، به طور جداگانه متمایز می کنند. این می تواند ناشی از نیازهای فعالیت باشد و همچنین با هدف ایجاد تغییر در رفتار و شکل گیری های معنایی و شخصی شریک زندگی در این فعالیت انجام می شود.

مراحل ارتباطی

ارتباطات در مدیریت را می توان به چندین مرحله تقسیم کرد.

مرحله اول با توجه به نیاز به ارتباط تعیین می شود. این تماس با افراد دیگر را تشویق می کند.

مرحله دوم تمرکز بر اهداف این ارتباطات ، در شرایط ارتباطی فوری است.

مرحله سوم برنامه ریزی محتوای ارتباطات است. در این مرحله ، فرد اغلب به طور ناخودآگاه تعیین می کند که چه چیزی به صحبت کننده گفته می شود.

مرحله چهارم تماس مستقیم است. گفتگو کنندگان نظرات ، حقایق و عقاید را رد و بدل می کنند. نتیجه این مرحله بازخورد است ، یعنی سبک ها ، روش ها و جهت ارتباطات تنظیم می شود.

مشکلات پیاده سازی ارتباطات در مدیریت

تقریباً همه محققان این مسئله موافقند که ارتباط فعال بین کارمندان می تواند راه حلی برای تمام مشکلات و مشکلات یک سازمان باشد. گویی هرچه این ارتباطات بیشتر باشد ، مشکلات گوناگون کمتری ممکن است بوجود آیند ، یا خیلی سریعتر حل خواهند شد. این استراتژی در تجارت باید با احتیاط رفتار شود. از این گذشته ، مدیران یا کل سازمان با چنین رویکردی می توانند به مراکز پربار برای پاسخ به س questionsالات مختلف و متعدد تبدیل شوند و بنابراین ، به مخزنی از اطلاعات کاملاً غیرضروری تبدیل شوند.

افراط دیگر ، که می تواند به مشکلات غیرضروری منجر شود ، حداقل تعداد کانال های مختلف برای برقراری ارتباط در تیم است. این نمی تواند میزان اطلاعات را کاهش دهد ، اما برعکس ، آنها را به مراکز زیرزمینی منتقل می کند ، که مستقیماً بر کیفیت تصمیمات گرفته شده توسط رهبران تأثیر می گذارد.

توصیه شده: