چنین شکلی از زندگی مشترک به عنوان یک ازدواج مدنی غالباً اتفاق می افتد و کاملاً طبیعی درک می شود - به عنوان اتحادیه دو فرد دوست داشتنی. اما چنین ازدواجی هیچ تضمین و حقوقی برای همسران در مورد طلاق و تقسیم اموال ایجاد نمی کند.
ازدواج مدنی و قانون
ازدواج مدنی ، که به طور رسمی ثبت نشده است ، در اصل خود یک سکونتگاه مشترک زن و مرد است ، حتی اگر آنها یک خانوار مشترک را اداره کنند. تا زمانی که آنها در گذرنامه ها و ثبت نام ازدواج خود علامتی نداشته باشند ، حتی نمی توانند رابطه خود را در مقابل کلیسا تأیید و ازدواج کنند. علاوه بر این ، چنین ازدواجی در مواجهه با دولت هیچ نتیجه قانونی ندارد. هیچ یک از قوانین موجود چنین روابطی را تنظیم و تنظیم نمی کند.
دولت فقط نگران نكردن حقوق كودكان متولد شده در چنين ازدواجي بود. درصورتی که همسر عرفی در شناسنامه کودک در ستون "پدر" وارد شود ، پس از طلاق ، اگر کودک نزد مادر خود بماند ، دقیقاً همان حق دریافت نفقه را دارد که فرزندی که به طور رسمی متولد شده است ازدواج ثبت شده
در مورد اموالی که در صورت ازدواج رسمی ثبت شده ، مشترکاً اکتسابی تلقی می شود ، در مورد ازدواج مدنی ، آن متعلق به شخصی است که در آن ثبت شده است یا متعلق به آن در آپارتمان آن است ، به عنوان و همچنین به کسی که توسط آن به دست آورد. بنابراین ، تقسیم اموال در مورد ازدواج مدنی یک رویه پیچیده و دردسرساز است که در آن هر یک از همسران سابق باید با ارائه شواهدی از این حق - چک ها ، کمک های مالی ، فروش - حق خود را در مالکیت این یا آن چیز ثابت کنند. قراردادها
پایگاه شواهد برای تقسیم اموال
در مواردی که شواهد انکار ناپذیری وجود دارد مبنی بر اینکه زن و مرد زندگی مشترکی داشته اند که تمام علائم زندگی خانوادگی را برآورده می کند - آنها یک خانه مشترک داشتند ، قبض های آب و برق را به طور مشترک پرداخت می کردند ، املاک و مستغلات مشترک و چیزهای غیر قابل تقسیم را گران می کردند ، فصل 16 قانون مدنی به اجرا در می آید. این فصل روابط بین دو یا چند شهروند را که دارای املاک مشترکی در املاک مشترک هستند تنظیم می کند که بدون تغییر هدف آن تقسیم نمی شود. این قانون به املاک و مستغلات ، اتومبیل ها ، لوازم خانگی گران قیمت اشاره دارد. هنگام تقسیم املاک تحت هنر. 244 قانون مدنی فدراسیون روسیه ، اگر اسنادی وجود دارد که مشارکت در تحصیل آن توسط یکی از همسران را تأیید می کند ، او می تواند انتظار داشته باشد که دادگاه حق او را برای مالکیت مشترک به رسمیت می شناسد.
برای این کار دادگاه باید شواهد ارائه کند:
- واقعیت زندگی مشترک برای یک دوره خاص ؛
- واقعیت مدیریت مشترک اقتصاد مشترک ؛
- این واقعیت که کسانی که در یک ازدواج مدنی زندگی می کنند در این دارایی مشترک نبوده و آن را مشترک می دانند ؛
- واقعیت مشارکت مشترک در تملک دارایی مورد مناقشه با ارائه اسنادی که نشان می دهد چه مقدار پول توسط هر یک از همسران سابق سرمایه گذاری شده است.
پایگاه شواهد باید شامل شهادت شهود ، اطلاعات مربوط به درآمد هر یک از زندگی مشترک ، اطلاعات کلی در مورد هزینه های اداره یک خانواده توسط هر یک از آنها باشد.