تغییر کارکنان در هر شرکت یکی از عوامل اساسی موثر بر کارایی آن است. دست کم گرفتن این عنصر از سیاست های پرسنلی ، در بدترین حالت ، می تواند منجر به سقوط کامل آینده دارترین تجارت شود. تعداد قابل توجهی از آثار علمی به این مشکل اختصاص یافته است ، فقط برای خواندن مجدد که بیش از یک روز طول خواهد کشید. این ماده حاوی اهمیت مهمترین نکات است.
دستورالعمل ها
مرحله 1
یک اشتباه معمول در تغییر کارکنان در شرکت ، این تعصب مدیر است که وی ، بر اساس ارزیابی ذهنی خود ، قادر به شناسایی با ارزش ترین پرسنل برای شرکت است. مغالطه این روش در این واقعیت نهفته است که مدیر در این مورد نه اهمیت واقعی کارمند ، بلکه نحوه رفتار او را ارزیابی می کند ، دسته بندی هایی کاملاً متفاوت. برای تعیین جنبه های مختلف حرفه ای بودن یک کارمند ، تعداد قابل توجهی آزمون وجود دارد که باید براساس مشخصات شرکت انتخاب شود. با این وجود می توان آزمون خودارزیابی ذهنی متخصص را موثرترین و کم هزینه دانست.
گام 2
چرخش فعال پرسنل نیز نمی تواند راه حل بهینه برای یک شرکت جدی تلقی شود. تغییرات مکرر در ترکیب دپارتمان ها و خدمات در بین کارمندان عدم اطمینان در مورد آینده خود را ایجاد می کند ، که به عنوان عاملی در بی انگیزگی کارکنان عمل می کند. توصیه می شود با در نظر گرفتن نتایج یک بخش خاص ، نیاز به چرخش پرسنل را شناسایی کنید. ارزیابی اثربخشی فعالیتهای دپارتمان بر اساس شاخصهای اقتصادی امکان پذیر است ، و اگر چنین ارزیابی غیرممکن است ، با استفاده از روشهای تست روانشناسی که برای یک بخش خاص تهیه شده است ، بر اساس نوع فعالیت آن. این کار توسط مراکز مربیگری تخصصی برای کمک به رهبر انجام می شود.
مرحله 3
قبل از تصمیم گیری درباره نیاز به تغییرات پرسنلی ، توصیه می شود یک مدیر میزان انگیزه کارکنان را ارزیابی کند. نياز به اين امر به اين دليل است كه هيچ تغيير و تعديل مجددي ، در صورت عدم وجود علاقه مادي كافي از سوي كاركنان ، نمي تواند نتايج مثبتي به همراه داشته باشد. علاوه بر این ، به دلیل این واقعیت که در ذهن کارمند ، گردش مالی بالا ، شرکت را بی ثبات توصیف می کند ، می توان چهره شرکت را تضعیف کرد. بر این اساس ، شخصی اشتغال در چنین شرکتی را اقدامی موقتی می داند. این بدان معناست که بدون دادن تمام توان و مهارت به شرکت ، کارمند همزمان به دنبال یک شرکت با ثبات تر خواهد بود که باعث افزایش بیشتر کارکنان می شود. بر اساس افزایش سهم پاداش از میزان رشد فروش ، ایجاد انگیزه در کارمندان براساس نتایج فعالیت های آنها ، به عنوان مثال ، از کارمندان بخش فروش ، ضروری است. کارکنانی که کار آنها در نتایج مالی قابل بیان نیست باید بر اساس خلاقیت و بهره وری آنها در نتایج مورد سنجش تحریک شود.