قبل از صحبت در مورد موضوع نظریه عمومی حقوق ، لازم است درک کنیم که مفهوم "موضوع" علم به طور کلی چیست. بر اساس این مفهوم ، دانشمندان علوم حقوقی هر آنچه این علم را مطالعه می کند ، در نظر می گیرند. به عبارت دیگر ، اگر اغراق کنیم ، "موضوع علم" به یک س simpleال ساده پاسخ می دهد - چه چیزی در حال مطالعه است؟
حال بیایید به نظریه قانون برگردیم. منظور از موضوع این رشته چیست؟
همه چیز ساده است - این الگوها و پدیده هایی است که براساس آنها شکل گیری ، توسعه و عملکرد دولت و قانون در روابط نزدیک آنها صورت می گیرد. بنابراین ، نظریه عمومی حقوق این پدیده ها و الگوها را بررسی می کند ، اما از نظر حقوقی.
با این حال ، موضوع نظریه حقوق علاوه بر پدیده ها و الگوهای فوق ، مفاهیم حقوقی ، اصول حقوقی ، مدل های فعالیت حقوقی و همچنین پیش بینی های بهبود عمل را شامل می شود.
حال بیایید کمی به "قاعده های" پیش گفته توجه کنیم. بنابراین ، نظریه عمومی قانون الگوها را در نظر می گیرد:
- افزایش نقش دولت در زندگی کل جامعه ؛
- افزایش عامل ذهنی در کار دستگاه های دولتی ؛
- افزایش تهدیدها و جهات مختلف برای مقابله با این تهدیدها.
- افزایش نقش دولت در مدیریت جامعه مدنی ؛
- افزایش نقش حقوق بین الملل ؛
- افزایش سطح امور اجتماعی عمومی ؛
- افزایش دستورالعمل ها برای وحدت قوانین.
علاوه بر این ، صحبت در مورد موضوع نظریه عمومی حقوق ، شایان ذکر است که امروز دو نظریه وجود دارد که طبق آنها:
- در حالت اول ، تمایل به "محدود کردن" موضوع نظریه قانون وجود دارد.
- در دوم - به "گسترش".
"باریک شدن" با این واقعیت که علوم جدید حقوقی در حال ظهور هستند ، و "گسترش" با ظهور مشکلات جدیدی از ماهیت حقوقی و عقیدتی توجیه می شود.