قانون و اخلاق بر روابط اجتماعی تأثیر می گذارد و آنها را تنظیم می کند. با این حال ، اگر هنجارهای قانون توسط دولت تحریم شوند ، یعنی رعایت موازین قانون با اعمال فشار توسط دولت تضمین شود ، در این صورت هنجارهای اخلاقی چنین تضمینی ندارند ، زیرا اخلاق اقدامات را ارزیابی می کند از دیدگاه "خوب" و "شر". در عین حال ، توجه به این نکته مهم است که هنجارهای قانون و هنجارهای اخلاقی ممکن است همزمان باشند. با این حال ، این بدان معنا نیست که هنجارهای اخلاقی توسط نیروی اجباری دولت تأمین می شود.
شکی نیست که هنجارهای قانون و اخلاق به هم پیوسته اند ، در اصل ، تردیدی نیست که متفاوت هستند. ابتدا اجازه دهید تجزیه و تحلیل کنیم که چه شباهت هایی در این مفاهیم وجود دارد:
1) قانون و اخلاق تشكیلات چند بعدی هستند ، یعنی ساختار و سلسله مراتبی پیچیده دارند.
2) هدف قانون و اخلاق یکسان است - تنظیم روابط اجتماعی و زندگی اجتماعی ، هم از یک فرد فردی و هم از کل جامعه.
3) قانون و اخلاق تنظیم کننده های اجتماعی از یک ماهیت جهانی هستند ، یعنی در تمام حوزه های زندگی دولتی نفوذ می کنند.
4) قانون و اخلاق سطح فرهنگ اخلاقی جمعیت کشور را بالا می برد.
تفاوت بین مفاهیم در موارد زیر بیان می شود:
1) قانون با نیروی اجباری دولت تأمین می شود ، اما اخلاق چنین نیست.
2) اخلاق معیار ارزشی قانون است. توسط قانون شکل گرفته است ، اما می تواند از طریق قانون نیز بیان شود.
3) اخلاق در آگاهی عمومی وجود دارد ، در حالی که قانون در اعمال حقوقی هنجاری بیان واقعی دارد.
4) اخلاق و قانون موضوعات مختلفی برای تنظیم دارند ، گرچه با هم همپوشانی دارند.
بنابراین ، علی رغم اختلافات ، قانون و اخلاق به هم پیوسته و در ساختار خود بسیار گره خورده اند. یکی بدون دیگری وجود ندارد.