معیار گذاری تکنیکی است که در ایالات متحده برای بهبود تجارت یا محصول ابداع شده است. ماهیت معیار این است که شما فرایندی را انجام می دهید که بسیار بهتر از شرکت شما سازمان یافته باشد ، آن را تجزیه و تحلیل کنید ، سپس مقایسه ای انجام دهید ، پس از آن پیشرفت های مناسب برای تجارت شما در آن وارد می شود.
دستورالعمل ها
مرحله 1
ویژگی اصلی محک زدن به عنوان یک رویکرد ، انطباق با اصولی است که در شرکتهای موفق تر استفاده می شود. اگر به سادگی رویکردهای دیگران را در پیش بگیرید ، آنها نتایج مطلوبی نمی دهند ، زیرا مشخصات ساختار اصلی کنار گذاشته نمی شود. به همین دلیل است که طیف گسترده ای از سازمانها به عنوان پایه ای برای محک زدن مناسب هستند ، نه تنها رقبای مستقیم ، بلکه شرکتهایی که مخاطبان متفاوتی را هدف قرار می دهند یا حتی بطور کلی شرکتهایی که از دامنه پیشرفت سازمان دور هستند.
گام 2
عواقب محک زدن پیشرفت های اساسی است ، اما تنها در صورتی که قبل از شروع فرایندهای خود را درک کنید. اگر می خواهید دو مدل را مقایسه کنید که یکی از آنها برای شما کاملاً واضح نیست ، پس تصویر واضحی دریافت نخواهید کرد. بنابراین ، قبل از شروع معیار ، آنها معمولاً فرآیندهای تولید خود را کنترل و تحلیل می کنند.
مرحله 3
چندین معیار وجود دارد. معیارهای داخلی برای هر شرکت در دسترس است ، زیرا مقایسه فرایندها در همان سازمان انجام می شود. برای اثربخشی مقایسه ، دو فرآیند مشابه انتخاب می شود که یکی از آنها موفقیت آمیز است و دیگری نه. پس از مقایسه ، نتیجه گیری و ایده هایی برای پیشرفت معمولاً پدیدار می شوند.
مرحله 4
معیار رقابتی شامل مقایسه با رقبای خود است. مسئله این است که به دست آوردن اطلاعات مهم در مورد رقبا کاملاً دشوار است ، زیرا آنها معمولاً چنین مواردی را مخفی نگه می دارند. بهتر است رقبایی را انتخاب کنید که در بازار موفقیت بیشتری داشته باشند. به عنوان مثال ، اگر شما یک تامین کننده منطقه ای هستید ، ممکن است بخواهید درباره شرکتی که در سراسر جهان فعالیت می کند بیشتر بدانید. بعضی اوقات معیارهای رقابتی کمتر از روش های اخلاقی و قانونی استفاده می کنند: آنها کارمندان قبلی را استخدام می کنند ، جاسوس می فرستند یا سعی می کنند از کارمندان یک شرکت رقیب اطلاعات بخرند.
مرحله 5
معیار عملکردی فرایندی است که در آن رویکردهای انجام کار تجاری یا حل برخی مشکلات مقایسه می شود ، اما نه یک شرکت رقیب به عنوان یک مدل ، بلکه شرکتی که در یک زمینه فعالیت کاملا متفاوت فعالیت می کند ، در نظر گرفته می شود. در این مورد محک زدن می تواند به عنوان یکی از جنبه های همکاری موفق سودمند باشد.
مرحله 6
معیار متوسط برای این فرآیند ، چندین سازمان انتخاب شده اند که هر کدام در جایگاه خود موفق هستند ، و آنها سعی می کنند رویکردهای موثر در کار هر یک از آنها را شناسایی کنند. بسیاری از شرکت ها می توانند برخی از اصول صحیح را قرض گرفته و از آنها در زمینه فعالیت دیگری استفاده کنند.
مرحله 7
پس از شناسایی فرآیندهای مناسب ، زمان آن فرا رسیده است که پیشرفت هایی را در سازمان خود اعمال کنید. یک برنامه تغییر استراتژیک تهیه می شود و سپس بطور مداوم اجرا می شود. در مراحل کنترل ، تجزیه و تحلیل آنچه اتفاق می افتد انجام می شود ، زیرا اتفاق می افتد که برخی از فرآیندهای تجاری "ریشه نمی دهند" یا اثر مورد انتظار را نمی دهند. شناسایی چنین مواردی در اسرع وقت مهم است.