درک یک فرآیند فکری است که هدف آن شناختن چیزی است. درک حقوقی فرآیندی فکری است که هدف آن شناخت قانون و ارزیابی آن است.
موضوع تفکر حقوقی همیشه یک فرد خاص خواهد بود ، به همین دلیل ، تفکر حقوقی همیشه ذهنی خواهد بود. هدف تفاهم حقوقی قانون است و محتوا شناخت فرد از حقوق و تعهدات خود است.
تمام آموزه هایی که در مورد قانون وجود دارد ، در یک درجه یا دیگری ، تفکر حقوقی را تشکیل می دهد.
مفاهیم زیر از تفکر حقوقی وجود دارد:
1) مفهوم طبیعی می گوید که همراه با قانونی که توسط دولت تاسیس شده است ، آن دسته از حقوق نیز وجود دارد که به شخص بدون در نظر گرفتن وابستگی به کشور اعطا می شود. بنابراین ، اگر قوانین دولت مغایر با قوانین طبیعی است ، پس باید به روش مناسب تغییر یابد.
2) مکتب تاریخی گفت که قانون فرایندی از توسعه طبیعی و طولانی دولت و جامعه است.
3) نظریه هنجاری می گوید قانون و دولت عملاً مفاهیمی یکسان هستند ، زیرا الزام به پیروی از هنجارهای حقوقی از اقتدار هنجار قانونی ناشی شده از دولت ناشی شده است.
4) نظریه مارکسیست به این واقعیت خلاصه شد که قانون خواست طبقه فعلی قدرت است.
5) مکتب روانشناسی خاطرنشان کرد که قانون عناصر روان ذهنی انسان است ، یعنی قوانین روانشناختی.
6) مفهوم جامعه شناسی نشان می داد که قانون نظم مستقر در روابط اجتماعی است.