دو مدل وجود دارد که می تواند به شما در تعیین آنچه واقعاً از زندگی می خواهید کمک کند و در عین حال به شما کمک می کند تا با ترس از تغییر کنار بیایید. آنها در اصل با یکدیگر تفاوت دارند.
یک سوال وحشتناک برای خیلی ها: "من چه می خواهم؟" - گاهی اوقات به شما احساس می کند فلج هستید ، نمی دانید و نمی توانید آنطور که باید رفتار کنید. انتظار برای فرد از بیرون امری عادی است: همه ما مخفیانه امیدواریم که شخص دیگری به ما بگوید چگونه باشیم. مسئولیت اغلب به عهده خدا ، جامعه ، خانواده است ، اما هرکسی قادر نیست خودش تصمیم بگیرد که واقعاً به چه چیزی احتیاج دارد.
حتی اگر هدف شما نسبتاً مبهم باشد ، هنوز چراغ خوبی برای تعیین حداقل برخی از معانی زندگی است. شما باید دو سوال دیگر بپرسید که به شما امکان می دهد گزینه های دیگری را در نظر بگیرید و بهترین را انتخاب کنید:
- چه منابعی دارم؟
- با این منابع می توان به چه چیزی دست یافت؟
عل Cت
در بیشتر موارد ، مردم عادی فقط به این روش متوسل می شوند. ماهیت رویکرد:
- یک هدف را انتخاب کنید ،
- هدف را روشن کنید ،
- برای دستیابی به هدف به جستجوی منابع بپردازید.
جلوه ها
برخلاف رویکرد قبلی ، این مدل برای اکثر افراد موفق معمول است. ماهیت رویکرد:
- یک هدف را انتخاب کنید ،
- برای دستیابی به هدف ، منابع را جستجو کنید ،
- هدف را روشن کنید
پس از سه ماه ، در هدف خود تجدید نظر کرده و دوباره تنظیماتی را انجام دهید. پس از انجام تغییرات ، چرخه تأثیر را از نو شروع کنید.